زیستتوده جزء کلیدی در چرخه کربن میباشد، از این رو ارزیابی دقیق آن به منظور مدیریت جنگل و درک نقش آن در تغییرات آب و هوایی، اهمیت بسیاری دارد. امروزه استفاده از تکنیکهای سنجش از دور با کمک دادههای میدانی، تحولی شگرف را در برآورد زیستتوده جنگلها ایجاد کرده است. در این تحقیق به منظور بهبود دقت برآورد زیستتوده مناطق جنگلی، از ویژگیهای مستخرج از تصاویر اپتیک سنجنده Sentinel-2و دادههای راداری Sentinel-1و همچنین داده های میدانی مناطق جنگلی نور، استان مازندران که نوع پوشش جنگلی آن، ممرز-بلوطستان است و همچنین شامل گونههای نادر از جمله درختان سفید پلت میباشد که در این مطالعه در چهار کلاس پوشش گیاهی مخلوط، جنگل طبیعی، جنگل تخریب شده و ذخایر جنگلی مورد بررسی قرار گرفتند و روش بهینهسازی ژنتیک استفاده شده است. در این راستا، جهت مدلسازی بین دادههای زمینی و ویژگیهای راداری و نوری از روش رگرسیون خطی چند متغیره و رگرسیون ماشین بردار پشتیبان استفاده شده است. همچنین به منظور انتخاب ویژگیهای بهینه مستخرج از تصاویر راداری و نوری از الگوریتم ژنتیک در طول فرآیند مدلسازی با استفاده از رگرسیونخطی چند متغیره استفاده شده است. ارزیابی نتایج نشان داد که استفاده از روش رگرسیون چند متغیره منجر به نتایج دقیقتری نسبت به روش رگرسیون ماشین بردار پشتیبان در منطقه مورد مطالعه شده است. همچنین، ارزیابی نتایج حاصل از اعمال رگرسیون خطی چند متغیره نشان میدهد که استفاده از ویژگیهای انتخاب شده مبتنی بر الگوریتم ژنتیک، منجر به افزایش دقت ضریب تعیین R2 به میزان 78/0، 87/0، 68/0، و 79/0 به ترتیب در کلاسهای اول تا چهارم پوشش گیاهی انتخابی شده است. لذا نتایج حاصل نشان دهنده این است که بکارگیری الگوریتم ژنتیک به همراه روش رگرسیون چند متغیره موجب بهبود دقت برآورد زیستتوده در این تحقیق شده است.
Tavakoli Darestani A, Mostofi N, Moghimi A. Improving Forest Biomass Volume Estimation Using Radar and Optical Data from Sentinel Sensor and Genetic Optimization Algorithm (Case Study: Noor Forest Areas). JGST 2022; 12 (1) : 7 URL: http://jgst.issgeac.ir/article-1-1072-fa.html
توکلی دارستانی آوا، مستوفی نیکروز، مقیمی آرمین. بهبود تخمین حجم زیستتوده مناطق جنگلی با استفاده از دادههای راداری و نوری سنجنده Sentinel و الگوریتم بهینه سازی ژنتیک (مطالعه موردی: مناطق جنگلی نور). علوم و فنون نقشه برداری. 1401; 12 (1) :95-110