۱۱ نتیجه برای مسگری
محمد کریمی، زهرا اکبری، محمد سعدی مسگری،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
در این تحقیق، جهت سرعت بخشیدن به خرید و فروش املاک و راهنمایی خریداران در یافتن ملکی متناسب با شرایط و معیارهایشان، از سیستم توصیهگر دانشمحور با قابلیت قیمتگذاری زمانمند املاک استفاده گردیده است. مدل قیمت در سیستم، با استفاده از روش هدانیک و رگرسیون وزن دار جغرافیایی تعیین و از طریق املاک فروخته شده در سیستم و به کارگیری مدل "واقعهمبنا" بروزرسانی میشود. با استفاده از این سیستم، کاربران علاوه بر امکان خرید و فروش سریعتر، میتوانند از قیمت مناسب املاک نیز اطلاع یابند. برای تحقق هدف تحقیق، مشخصات ۵۶ واحد آپارتمانی فروخته شده در شهریورسال ۹۱ به منظور تعیین و تست مدل قیمت و مشخصات ۵۰ واحد فروشی در مهر و آبان ۹۱ برای تست سیستم توصیهگر، جمعآوری و در سیستم ثبت گردید. در نهایت، با بررسی نتایج ارائه شده به یک کاربر نمونه، صحت عملکرد سیستم توصیهگر مورد بررسی قرار گرفت.
زهره معصومی، محمد سعدی مسگری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده
با توجه به تغییرات مختلف و مداوم کاربری ها، در نظر گرفتن خاصیت دینامیک محیط شهری در برنامهریزی شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین پیشنهاد چینش مناسب کاربریهای شهری پس از وقوع تغییر در کاربریها، کمک شایانی به مسألهی مدیریت پویای شهری مینماید. هدف اصلی این تحقیق ارائهی روشی بر اساس GIS و الگوریتم بهینهسازی چندهدفهی NSGA-II است که با استفاده از آن بتوان در صورت تغییر یک کاربری، چینش بهینهی سایر کاربریهای منطقه، در سطح قطعات شهری، به دست آورد. یک هدف فرعی نیز استفاده از آنالیز خوشهبندی برای کمک به تصمیمگیرنده در انتخاب جواب مورد نظر میباشد به نحوی که تصمیمگیرنده بتواند با توجه به معرفی اولویتهای برنامهریزی، سناریوی حاصل را ملاحظه و انتخاب نماید. در سازگارسازی الگوریتم NSGA-II با مسأله، چهار تابع هدف بیشینهسازی سازگاری، بیشینهسازی وابستگی، بیشینهسازی مطلوبیت و بیشینهسازی همسانی کاربریهای مجاور تعریف شدند. تأمین سرانهی کاربریها در منطقه نیز به صورت قید در سناریوهای تولید شده به کار گرفته شد. به منظور حمایت از تصمیمگیری و نمایش سناریوها به تصمیمگیرندگان از آنالیز خوشهبندی با استفاده از الگوریتم بهینهسازی کلونی مورچه استفاده شد. در نهایت مدل با استفاده از داده های دو محله از منطقهی ۷ شهرداری تهران پیاده سازی و تست شد. همچنین نتایج حاصل از الگوریتم بهینهسازی از نظر همگرایی و تست تکرارپذیری در سطح قابل قبولی میباشند. در چینشهای بهینهی به دست آمده نیز وضعیت توابع هدف بهتر از وضعیت موجود است و کمبود سرانهها تا حد قابل توجهی جبران شده است. مدل حاصل به برنامهریزان و سیاستگزاران شهری در خصوص اصلاح طرح تفصیلی موجود پس از تغییر یک یا چند کاربری کمک مینماید.
محمد اصلانی، محمد سعدی مسگری، حمید مطیعیان،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
یکی از مولفه های اصلی سامانه های اطلاعات مکانی (GIS) مدلسازی های مکانی است. روش های هوشمند همانند شبکه های عصبی از جمله روش هایی هستند که در دهه های اخیر جهت انجام مدلسازی های مکانی به آنها توجه زیادی شده است. در اغلب روش های هوشمند، مدلسازی مکانی بر مبنای تعیین یک ساختار اولیه برای روش مورد استفاده انجام می شود که تعیین چنین ساختار اولیه ای در اغلب مواقع امری بسیار دشوار است. در این تحقیق برای حل چنین چالشی از برنامه نویسی ژنتیکی برای تهیه نقشه پتانسیل معدنی استفاده شده است. در این روش روابط بین داده های ورودی و خروجی به طور خودکار و بدون نیاز به تعریف یک ساختار اولیه و به صورت کاملاً صریح استخراج می شوند. یکی از چالش ها در بکارگیری برنامه نویسی ژنتیکی انطباق بیش از حد می باشد. در این تحقیق روشی نوین برای جلوگیری از مشکل انطباق بیش از حد ارائه شده است. همچنین برای افزایش دقت مدلسازی از تلفیق خطی وزندار چند درخت (برنامه نویسی ژنتیکی چند ژنه) استفاده شد. در ادامه برای تعیین موثرترین فاکتور ورودی از دو روش تحلیل حساسیت EFAST و Sobol’s که بر مبنای شبیه سازی مونت کارلو هستند استفاده گردید. در نهایت مشخص گردید که معیارهای ژئوفیزیکی و از میان آنها فاکتور شدت میدان مغناطیسی دارای بیشترین حساسیت و معیارهای زمین شناسی و از میان آنها سنگ شناسی دارای کمترین حساسیت بر روی خروجی هستند.
محمد اصلانی، محمد سعدی مسگری، حمید مطیعیان،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده
در نیمه دوم قرن گذشته اغلب جوامع شاهد شروع پدیده ای بنام ترافیک شهری در خود بوده اند که علت رخداد چنین پدیده ای عبور تعداد زیادی خودرو در زمان یکسان از یک زیر ساخت حمل و نقلی یکسان می باشد. پدیده ترافیک شهری دارای پیامدهای اقتصادی و محیط زیستی کاملاً شناخته شده ای از جمله آلودگی هوا، کاهش در سرعت، افزایش زمان سفر، افزایش مصرف سوخت و حتی افزایش تصادفات می باشد. یکی از راه های اقتصادی برای مدیریت کردن افزایش تقاضای سفر و جلوگیری از ترافیک شهری، افزایش کارایی زیر ساخت های موجود از طریق سیستم های هوشمند کنترل ترافیک می باشد.
از سوی دیگر کنترل ترافیک به دلیل طبیعت توزیع یافته و خودمختار آن توسط سیستم های چند عامله به خوبی قابل مدلسازی می باشد. رانندگان و چراغ های راهنمایی را می توان به عنوان عامل هایی که رفتارهای هوشمندانه ای از خود نشان می دهند در نظر گرفت. برای ایجاد چنین رفتارهایی نیاز است که دانش لازمه از محیط اطراف در ذهن عامل قرار داده شود اما به دلیل پیچیدگی های بالای موجود در الگوهای ترافیک شهری و ناایستا بودن اغلب محیط های ترافیکی قرار دادن یک دانش اولیه از محیط در ذهن عامل ها بسیار دشوار و غیر عملی می باشد. بنابراین نیاز به یک روشی که عامل در طول تعامل با محیط بتواند دانش لازمه را بدست آورد کاملاً ضروری است که در این تحقیق برای حل این چالش از یادگیری تقویتی استفاده شد. هدف مقاله حاضر بهبود استراتژی های کنترل ترافیک و به طور خاص کنترل هوشمند چراغ های راهنمایی از طریق توسعه تکنیک های یادگیری تقویتی در سیستم های چند عامله است. معماری عملگر – نقاد به عنوان یک معماری رایج در یادگیری تقویتی که دارای ساختار حافظه جداگانه ای هم برای سیاست و هم برای تابع ارزش است مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان دادند که کنترل هوشمند چراغ های راهنمایی منجر به کاهش ۲۳% طول صف و ۱۶% زمان سفر نسبت به کنترل غیر هوشمند چراغ های راهنمایی برای یک تقاطع منفرد می شود.
زاهده ایزکیان، یزدان عامریان، محمد سعدی مسگری،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
با پیشرفت روز افزون تکنولوژیهای جمع آوری اطلاعات و امکان دسترسی به حجم عظیمی از داده همواره نیازمند روشهایی برای تجزیه و تحلیل این حجم داده خام و استخراج اطلاعات مفید از آن میباشیم. امروزه خوشهبندی داده به عنوان یکی از روشهای آنالیز و ساده سازی مجموعه دادههای بزرگ، مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. در این میان خوشهبندی سریهای زمانی با دقت مورد قبول، حائز اهمیت بسیاری میباشد. در روش پیشنهادی از ترکیب الگوریتم تکاملی دیفرانسیلی و روش خوشه Fuzzy-Cmeans به عنوان یکی از الگوریتمهای خوشهبندی مطرح و شناخته شده، برای خوشهبندی سریهای زمانی استفاده گردید. در این روش برای کاهش مجهولات مسئله و در نتیجه افزایش کارایی الگوریتم، تکنیکهای مختلف نمایش دادههای مکانی-زمانی را مورد بررسی قرار دادیم و از این میان روش ضرایب DCT را برای کاهش مجهولات مراکز خوشهها انتخاب کردیم. بدین مفهوم که الگوریتم تکاملی دیفرانسیلی انتخابی برای خوشهبندی، به جای یافتن تمامی المانهای مراکز خوشههای موجود در مجموعه داده، تنها تعداد محدودی از ضرایب DCT این مراکز را یافته و سپس با استفاده از همین ضرایب محدود مراکز خوشهها بازسازی میشوند. با در نظر گرفتن تابع فاصلهی Dynamic Time Warping و انتخاب تابع بهینهسازی مربوط به روش خوشهبندی Fuzzy-Cmeans، روش پیشنهادی بر روی دو مجموعه داده پیادهسازی شد و با روش خوشهبندی FCM و روش خوشهبندی مبتنی بر الگوریتم تکاملی دیفرانسیلی بدون استفاده از ضرایب DCT مقایسه گردید. روش پیشنهادی کندتر از الگوریتم خوشهبندی Fuzzy-Cmeans بوده اما به دلیل استفاده از روش تبدیل کسینوسی گسسته برای کاهش مجهولات، سریعتر از روش خوشهبندی معمول مبتنی بر الگوریتم تکاملی دیفرانسیلی عمل میکند. همچنین نتایج حاصل از مقایسهی این سه روش نشاندهندهی عملکرد بهتر روش پیشنهادی نسبت به دو روش دیگر میباشد.
کوثر کبیری، محمدسعدی مسگری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
حمل و نقل و سیستمهای لجستیکی کارآمد، نقش مهمی در توسعه اقتصادی جامعه ایفا میکند. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از کالاهای ما از طریق پست و توسط حمل و نقل جادهای انجام میشود. افزایش وسایل نقلیه در حال حرکت در جادههای ما باعث افزایش هزینه، سر و صدا، آلودگی و حوادث میشود. برنامهریزی و مدیریت حمل و نقل، با استفاده از روشهای بهینهسازی میتواند باعث کاهش این اثرات و بهبود خدمات به مشتریان و رضایت هر چه بیشتر آنها شود. مسئله همزمانی دریافت و تحویل محمولههای پستی در هر مرکز و همچنین زمان تحویل این محمولهها از اهمیت خاصی برخوردار است. مسئله برنامهریزی برای محمولههای پستی نوع ویژهای از مسئله دریافت و تحویل کالا با پنجره زمانی[۱] میباشد که آن نیز نوع مهمی از مسئله مسیریابی وسایل نقلیه[۲] VRP به شمار میآید. هدف این تحقیق برنامه ریزی وبهینه سازی روند جابجایی مجموعهای از محمولههای پستی هستند که در مکانها و زمانهای مشخصی بایستی دریافت و تحویل گردند. ضمن لحاظ نمودن حجم محموله ها و ظرفیت خودروها بایستی هم طول و هم زمان سفرها و هم تعداد خودروها کمینه گردند. از طرفی همانطور که میدانیم روشهای بهینهسازی سنتی متداول به دلیل مواجه شدن با پیچیدگیهای مسئله در فضاهای جستجوی بزرگ اغلب به بهینههای محلی همگرا میشوند. به همین دلیل در این تحقیق برای حل این مسئله از الگوریتمهای فراابتکاری کلونی زنبور عسل و ژنتیک استفاده شده است. مسئله بهینه سازی مورد نظر و شرایط خاص آن و توابع بهینگی و قیود بهینه سازی در قالب اجرای دو الگوریتم مدل سازی گردیدند. که در این الگوریتمها با تعریف همسایگی مناسب و به کارگیری عملگرهای جهش و تقاطع ابتکاری شرایط حل مسئله بهتر شده است. در نهایت توانایی الگوریتمها از نظر دقت، سرعت همگرایی و شرط تکرارپذیری مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج نشان دهنده عملکرد بهتر الگوریتم زنبور نسبت به ژنتیک میباشند. براساس نتایج بدست آمده در هر بار اجرا، الگوریتم ژنتیک و زنبور به ترتیب ۸۴ و ۹۳ درصد امکان رسیدن به بهترین جواب را دارند.
۱ Pick up and delivery problem with time windows (PDPTW)
۲ Vehicle routing problem
محمد اصلانی، محمد سعدی مسگری،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
امروزه یکی از معضلات جوامع شهری، ازدحام و ترافیک خودروها در معابر شهری است که منجر به آسیبهای مختلف اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی میشود. برای جلوگیری از این آسیبها، نیاز به بهبود زیر ساختهای فعلی حمل و نقل در شهرهای بزرگ بیش از پیش احساس میشود. تمرکز مقاله حاضر بر روی کنترل هوشمند چراغهای راهنمایی به عنوان یکی از شاخههای سیستمهای حمل و نقل هوشمند با استفاده از سامانههای چند عامله یادگیر است. دو سناریوی متفاوت شامل کنترل یک تقاطع منفرد و کنترل یک شریان متشکل از چهار تقاطع پیادهسازی میشوند. در سناریوی اول دو روش یادگیری Q و سارسا با یکدیگر مقایسه و نتایج نشان میدهند که روش یادگیری Q بهتر از روش یادگیری سارسا عمل مینماید. اما در سناریوی دوم به دلیل وجود چندین عامل یادگیر تقویتی و تأثیر رفتار هر عامل یادگیر بر سایر عاملها، نیاز است که اعمال عاملها با یکدیگر سازگار شوند. بهکارگیری یک مکانیسم هماهنگی برای پیدا نمودن رفتار بهینه تمام عاملها یکی دیگر از اهداف تحقیق به شمار میرود. نتایج این تحقیق نشان میدهند که کنترل هوشمند چراغهای راهنمایی منجر به کاهش ۸۱% طول صف، ۷۸% زمان سفر، ۵۷% مصرف سوخت و ۷۳% آلودگی هوا نسبت به کنترل غیر هوشمند چراغهای راهنمایی میشود.
وحید هاشمی، محمد سعدی مسگری، پویا محمدی کزج،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
افزایش بیرویه تعداد وسایل نقلیه در شهرها منجر به مشکلات متعددی ازجمله آلودگی هوا، آلودگی صوتی و مشکلات ترافیکی میشود. جهت غلبه بر این مشکلات نیازمند بهکارگیری روشهای نوین در بحث مدیریت شهری مانند بهکارگیری سامانههای حملونقل نوین همچون سیستم اشتراک سواری هستیم. هدف از این مطالعه ایجاد و پیادهسازی مدلی مناسب، برای اشتراک سواری با بهکارگیری خودروهایی با ظرفیت مختلف و با استفاده از الگوریتم ژنتیک ارتقا یافته است تا بتوان از طریق گروهبندی مسافرانی که به لحاظ پارامترهای مکانی-زمانی سفر شباهت دارند، صندلیهای خالی وسایل نقلیه و بهتبع آن تعداد وسایل عبوری در سطح شهر را کاهش داد. از طرفی مسیری بهینه برای هر گروه از مسافران برنامهریزی نمود بهنحویکه مسافت سفر هر گروه و بهتبع میزان معطلی در طول سفر برای هر یک از مسافران و رانندگان نیز کمینه شود. ازاینرو در این الگوریتم چهار تابع هدف، کمینهسازی مسافت پیموده شده مجموع سفرها، مجموع زمان معطلی (انحراف از زمانهای ایده آل) در مبدأ و مقصد مسافران، تعداد وسایل نقلیه استفادهشده و تعداد صندلیهای خالی در نظر گرفتهشدهاند. در این تحقیق از دو عملگر جهش ابتکاری و دو الگوریتم جستوجوی محلی تحت عناوین الگوریتم مبتنی بر ژنتیک و الگوریتم ابتکاری مبتنی بر اولویت زمان سفر مسافران بهمنظور ارتقا الگوریتم ژنتیک برای این حالت خاص استفادهشده است. سپس الگوریتم ارتقا یافته جهت حل مسئله اشتراک سواری روی یک شبکه فرضی با تعداد ۴۶ گره پیادهسازی شده است. درنهایت حالات مختلف الگوریتم و استفاده از عملگرهای توسعهیافته طی سناریوهایی مختلف تست، ارزیابی و مقایسه شدند.
زاهده ایزکیان، محمد سعدی مسگری،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
در سالهای اخیر با پیشرفت فناوریهای جمع آوری اطلاعات و فراهم شدن حجم عظیمی از دادههای پیچیده همچون سریهای زمانی نیاز به روشهایی مناسب به منظور تجزیه و تحلیل این نوع داده بیش از پیش احساس میشود. از میان روشهای مختلف دادهکاوی موجود تکنیک خوشهبندی دادهها با هدف ساده سازی مجموعه دادههای بزرگ و استخراج اطلاعات مفید توجه بسیاری از محققین علوم کامپیوتر را به خود جلب کرده است. مسئلهی انتخاب تابع فاصله یکی از مهمترین چالشهایی است که پیش از آغاز فرآیند خوشهبندی سریهای زمانی مورد توجه قرار میگیرد. انتخاب تابع فاصلهی مناسب یک مجموعه داده به شناخت ماهیت داده پیش از انجام عملیات خوشهبندی وابسته میباشد و از این رو امری پیچیده و زمانبر میباشد. از سویی دیگر تاکنون توابع فاصلهی مختلفی با ویژگیها و نقاط قوت متفاوت به منظور اندازهگیری میزان تفاوت/شباهت میان سریهای زمانی پیشنهاد داده شده است. چگونگی ارائهی یک روش خوشهبندی با قابلیت بهره جستن از ویژگیهای توابع فاصلهی مختلف به طور همزمان و بدون نیاز به شناخت ماهیت دادهها پیش از آغاز فرآیند خوشهبندی، چالش اصلی این تحقیق میباشد. به منظور حل این مسئله در این تحقیق یک روش خوشهبندی با ترکیب روش خوشهبندی Fuzzy C-Means (FCM) و الگوریتم شناخته شدهی مبتنی بر هوش جمعی انبوه ذرات (PSO) با هدف استفاده از توابع فاصلهی مختلف با وزنهای متفاوت در حین فرآیند خوشهبندی پیشنهاد داده شد. انتخاب تابع هدف در این مطالعه به گونهای بوده است که نتیجهی حاصل از خوشهبندی بیشترین اشتراک را با نتایج خوشهبندی حاصل از توابع فاصلهی مختلف داشته باشد. به عبارت دیگر روش خوشهبندی ارائه شده در این تحقیق یک روش خوشهبندی توافقی میباشد که نتیجه حاصل توافق میان توابع فاصلهی مختلف میباشد. روش پیشنهادی ارائه شده در این تحقیق با در نظر گرفتن سه تابع فاصلهی مختلف بر روی هفت سری مجموعه دادهی شناخته شده از سریهای زمانی پیادهسازی شد و با پنج روش دیگر مقایسه گردید نتایج حاصل از این مقایسه نشان داد روش ارائه شده در این تحقیق در بیشتر از ۸۵ درصد موارد بهتر از سایر روشها عمل کرده است.
جلیل جعفری، محمد سعدی مسگری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
خلاصهسازی عوارض برداری جهت تهیه نقشههای کوچک مقیاس کاغذی و برداری از نقشههای بزرگ مقیاس، ضروری میباشد. این فرآیند منجر به بهبود کیفیت نمایش نقشهها، تسهیل آنالیز دادهها در سطوح مختلفی از جزئیات و کاهش حجم مورد نیاز برای ذخیرهسازی آنها میگردد. روشهای خلاصهسازی عوارض خطی و چند ضلعی با هدف حفظ هندسه و مساحت در عین تقلیل جزئیات آنها انجام میشود. مدلهای گوناگونی از سوی محققان این حوزه مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفته است؛ لیکن بیشتر آنها خلاصهسازی عوارض را با هدف انتخاب چند نقطه از آنها و حذف سایر نقاط انجام میدهند. حال آنکه ممکن هست نقاط حذف شده حاوی اطلاعات ارزشمندی برای آن عارضه بوده و حذف آنها منجر به نقصان در هندسه و مساحت آن گردد. در پژوهش حاضر، خلاصهسازی عوارض خطی با کمینه کردن فاصله عمودی از خط اصلی، به کمک رگرسیون کمترین مربعات معمولی انجام گرفت. برای بررسی مدل پیشنهادی، پس از پیادهسازی آن بر شکلهای مختلف، حدود دریاچه ارومیه و برخی جزایر آن خلاصهسازی شده و نتایج مدل پیشنهادی با روشهای متداول داگلاس- پوکر و ویسوالینگم مورد مقایسه قرار گرفت. سپس برای ارزیابی نتایج از شاخصهای اختلاف مساحتها، شباهت انحنای متوسط، شباهت میزان تغییرات زاویه و فاصله هاسدرف میانه تصحیح شده استفاده شد. نتایج حاکی از برتری مدل پیشنهادی براساس سه شاخص اول، به ترتیب با میزان شباهت متوسط ۶۹.۹۱، ۶۶.۲۹ و ۶۰.۹۹ درصدی است. مدل پیشنهادی نسبت به داگلاس-پوکر و ویسوالینگام دارای برتری ۰,۱۶ و ۰.۲ درصدی براساس شاخص اختلاف مساحت، برتری ۷ و ۵ درصدی براساس شاخص انحنای متوسط و ۶ و ۲ درصدی براساس شاخص تغییرات تندی است. اما بر اساس شاخص فاصله هاسدرف میانه تصحیح شده، به طور متوسط در حدود ۲ متر بدتر از روشهای مذکور عمل کرده است که به دلیل عدم اتکا به نقاط اولیه عارضه میباشد.
جلیل جعفری، احمد جیریایی، محمد سعدی مسگری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
مالاریا یک بیماری انگلی دارای ناقل است که سالانه ۱/۲ تا ۷/۵ میلیون مرگ در اثر آن ثبت میشود. علیرغم پژوهشهای زیادی که در خصوص بیماری مالاریا صورت گرفته، این بیماری هنوز هم یکی از مشکلات اصلی سازمان بهداشت جهانی است. در چند سال اخیر، مدلهای شبیه ساز کامپیوتری به طور موثری برای مطالعه پویایی جمعیت ناقلین و استراتژیهای کنترل بیماریهای از طریق ناقل بکار گرفته شدهاند. در این تحقیق نیز ایجاد یک مدل شبیه سازی بر پایه مدل سازی عامل مبنا برای بیماری مالاریا مورد توجه قرار گرفته است. باتوجه به اینکه انتشار این بیماری به فاکتورهای محیطی، جغرافیایی و اجتماعی متنوع و فراوانی وابسته میباشد، لذا این تحقیق بر ارزیابی نحوه تاثیر فاکتورهای محیطی و جغرافیایی موثر، بر نحوه انتشار بیماری در سطح دهستان بندزرک استان هرمزگان و همچنن بررسی نحوه تاثیر اقدامات و سیاست های کنترلی در جلوگیری از انتشار بیماری متمرکز شده است. در این تحقیق برای مدل سازی انتشار مالاریا، انسان ها و پشه های ماده آنوفل به عنوان عامل در نظر گرفته شده اند و همچنین از نقشه پوشش زمین منطقه مورد مطالعه به عنوان محیط شبیه سازی استفاده شده است. در این تحقیق پارامترهای درجه حرارت، رطوبت، فاصله از آب های راکد، فاصله از پوشش گیاهی و تراکم جمعیت انسان به عنوان فاکتورهای موثر در انتشار مالاریا انتخاب شدند. جهت تست و ارزیابی مدل ۴ سناریوی آزمایشی طراحی شد که طی آنها تاثیر فاکتورهای مختلف در مدل بررسی گردید. نتایج حاصل نشانگر حساسیت مدل به این فاکتورها و برتری نسبی ۲۰ درصدی پارامتر بهبودی در کنترل این بیماری بوده است. همچنین نشان داده شد که می توان با سناریوهای ساده میزان تاثیرگذاری اقدامات کنترلی در کاهش و کنترل بیماری را نمایش داده و بررسی نمود. سیاست های کنترلی در نظر گرفته شده برای جلوگیری از انتشار بیماری، خشک کردن آب های راکد، استفاده از توری های محافظ، از بین بردن پشهها در شروع فصل گرم و افزایش شرایط بهداشتی و درمانی می باشد که نتیجه گرفته شد که سیاست استفاده از توری های محافظ موثرترین روش برای جلوگیری از بیماری می باشد.